من واقعاً دوست داشتم دختر داشته باشم دلیلش رو هم نمیدونم؛)
دو ماه پیش یه زن میانسالی اومد و بهم گفت دختری ۱۶ ساله داره که دو بار اقدام به خودکشی داشته و بهش گفتن باید سگ بگیره واسش و نظرم رو خواست و منم کاملا موافق بود و هزار دلیل براش آوردم چند روز بعد توله سگی رو آورد به همراه دخترش و بهم گفت با دخترم صحبت کن منم مثل همیشه فاز پدرانه گرفتم و شروع کردن به صحبت از مسوولیت ها و نحوه ارتباط گرفتن و اینکه یه توله سگ چطور میتونه زندگی رو شیرین کنه
حرف هام که تموم شد، پرسید چند سال عمر میکنه؟ گفتم حدودا ۱۲-۱۳ سال
گفت پس آخر همه این مرگه؟ گفتم زندگی یه شروع و پایانه برای همه و مهم کیفیت زندگیه
گفت اگر پیش من کیفیت نداشته باشه چی؟ گفتم تو تلاش کن، خودشم تلاش میکنه بهترین زندگی رو داشته باشه
آهسته زیر زبون گفت اگر تلاش نکنم چی؟؛(
کلی بیمار دیگه داشتم و نمیتونستم کل کل رو ادامه بدم
دو هفته بعد مادرش اومد گفت دکتر چی بهش گفتی؟ گفتم شرایطش خدا رو شکر بهتر شده؟؛)
گفت نه خودش رو از طبقه سوم پرت کرد پایین؛( الان یه دختر علیل و یه سگ نفهم رو دستم مونده:/
تا مدت ها بهش فکر میکردم که اگه دخترم بود چه چیزی میتونستم بهش بگم که منصرفش کنم؟ .
دیروز هم منشیم بهم میگه فهمیدم دخترم دوست پسر داره حالا دخترش کلا ۱۳ سالشه
بهم میگه چی بهش بگم؟ تو که تجربه داری
من دقیقاً چه تجربه ای دارم ما تو اون سن با دخترای همسایه بازی میکردیم :)
بزن تو سرش؛(
دختر داشتن چقدر سخت شده؟ هنوز توانایی تربیت ندارم؛)
بی پرده:)...برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 12